Upload Music
doran


doran

وهاب دوران

از همه دوستانم بابت اپ نشدن وب معذرت ميخوام اخه فعلا نميتونم چون پدرم فوت كرده اصلا حالم خوب نيست....... بازم ببخشيد..........doran

نوشته شده در شنبه 13 اسفند 1390برچسب:دوران عكسavare,ساعت 18:41 توسط doran| |

روبروم بود ..... بغض ، تو گلوم بود

اگه می گفتم تموم بود

.

.

رفت و رفتم

هیچی نگفتم

فقط از دلم شنفتم :

که خودش بود ، نیمه پنهون ......

 

نوشته شده در پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:وهاب دوران عکس عاشقانه مطلب احساسیdoran avare,ساعت 20:4 توسط doran| |

راه دور است و پر از خار بيا برگرديم

 

 

 

 سايه مان مانده به ديوار بيا برگرديم

 

 

 

 هر زمانی که تو قصد سفر از من کردی

 

 

 

 گريه ام را تو به ياد آر بيا برگرديم

 

 

 

اين کبوتر که تو اينسان پر و بالش بستی

 

 

 

 دل من بود وفادار بيا برگرديم

 

 

 

 ترسم اينجا که بسوزد پر و بال عشقم

 

 

 

 يا شود حاصل تکرار بيا برگرديم

 

 

 

 يک غزل نذر نمودم که برايت گويم

 

 

 

 گفتم آنرا شب ديدار بيا برگرديم

 

 

 

 باز گفتی که برايم غزل از عشق بگو

 

 

 

 يک غزل ميخرم اينبار بيا برگرديم

 

 

 

 من که عشقم به دو چشم تو دخيلی

 

 

 

 بسته است عشق من را مکن انکار بيا برگرديم

نوشته شده در شنبه 29 بهمن 1390برچسب:doranهاب دوران عکس avare,ساعت 12:9 توسط doran| |

86437524535080390838.jpg

واسه دانلود روی لینک زیر کلید کنید.واقعا قشنگ.......doran

http://sound-code.majiddownload.com/90-2/1340909207.mp3

 

نوشته شده در جمعه 21 بهمن 1390برچسب:doranavareوهاب دوران عکس اهنگ جدید,ساعت 23:32 توسط doran| |

در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر١٠ ساله‌اى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت.
پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟
خدمتکار گفت: ۵٠ سنت


پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عده‌اى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بی‌حوصلگى گفت : ٣۵ سنت
پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت:

براى من یک بستنى بیاورید.
خدمتکار یک بستنى آورد و صورت‌حساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورت‌حساب را برداشت و پولش را به صندوق‌دار پرداخت کرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریه‌اش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١۵ سنت براى او انعام گذاشته بود

نوشته شده در چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:doran avare vahab doranهاب دوران عکس ,ساعت 15:34 توسط doran| |

 

زمستون وقت رسیدن تو همه جارو سفیدیه برف گرفته  وقته رفتن تو سیاهی غم گرفته

نوشته شده در سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:doran avare vahab doranهاب دوران عکس ,ساعت 15:22 توسط doran| |

 
 
 



آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همینجاست

بخند...

دست خطی که تو را عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست

بخند...

نوشته شده در جمعه 14 بهمن 1390برچسب:عکس دوران وهاب doran avare,ساعت 14:44 توسط doran| |

 
06v4q4ritcp03x7keab.jpg
 
مثل کشیدن کبریت در باد
دیدنت دشوار است


من که به معجزه ی عشق ایمان دارم
می کشم
آخرین دانه ی کبریتم را در باد

هر چه بــــــادا بــــــــــاد

muwft6qxicrsutdsawn.jpg

يادته زير گنبد کبود تو بودي و کلي آدماي حسود؟
تقصير همون حسوداست که حالا
هستي ما شده يکي بود يکي نبود...

نوشته شده در پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:doran avare vahabdoran,ساعت 14:34 توسط doran| |

برای دیدن ادامه عکسها به ادامه مطلب بروید


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:وهاب دوران عکس doran avare vahabdoran,ساعت 11:39 توسط doran| |

 

باران باشد ، تو باشي و كوچه اي بي انتها...

دنيا را مي خواهم چه كار!؟

 دنيا نباشد ، كوچه باغي باشد و تو كه زلال تر از باراني

کاش میشد تورو تو بغلم بگیرم و باهم بریم زیر بارون

دیگه از این همه " ای کاش ها " خسته شدم...

نوشته شده در یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:doran avare vahab doranوهاب دوران عکس doran,ساعت 11:31 توسط doran| |


Power By: LoxBlog.Com

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد